دنیای من محمد
به بهاران سوگند که تو بر خواهی گشت،من به این معجزه ایمان دارم
سمی نوشت: می ترسم آنقدر دیر به فکر برگشتن بیفتی که هر دوی ما پیر شویم !! آنوقت دیگر نه تو پای آمدن داری و نه من چشم دیدن !!!
نظرات شما عزیزان:
آنقدر پیش این و آن از خوبی های نداشته اش گفتم که...
وقتی سراغش را میگیرند،شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت...پاسخ:
مرسی عزیزم عالی بود
Power By:
LoxBlog.Com |